ما رو به اسم کی می شناسن ؟

بسم الله

 

ارباب نوکرشو از خونه انداخت بیرون

گفت برو گم شو دیگه

نوکره رفت توی خیابون یه کاری کرد ریختن رو سرش کتکش زدن

خبر رسید به صاحبش

گفتن بدو دارن نوکرتو فلان جا میزنن

دوید ، دست پاچه دوید ، با همون لباس معمولی دوید تو کوچه 

همه به احترامش کنار رفتن

دست این نوکره رو گرفت بلند کرد

لباساشو تکون داد گرد و غبار رو از رو صورتش پاک کرد

یه وقت دید غلامه داره گریه می کنه

دست گذاشت زیر چونه غلامه بهش گفت چته گریه می کنی ؟

غلامه در آمد گفت مگه نگفتی برو گم شو نمی خوام ببینمت ؟

یه وقت دیدن اربابه سرشو انداخت پائین

آخه چیکار کنم تو هر کاری کنی به پای من تموم میشه

تو هر جا بری به اسم من می شناسنت

هر جا بری .  . . . . .

توی حال و هوای این موضوع بودم که یهو این سوال توی ذهنم نقش بست

ما رو به اسم کی می شناسن ؟

 


آخرین یادداشت های وبلاگ

تغییرات
دستانی کوچک به پهنای یک حماسه
کودک که بودم می خواستم ...
ما رو به اسم کی می شناسن ؟
[عناوین آرشیوشده]