درد دلهایم با دوست

بسم الله

 

می نوبسم به نام او که هر چه هست ونیست از اوست. و با قلب و روح و زبان می خوانم اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا و اولاده المعصومین الاحد عشر حجت الله. و باور دارم که خدایی جز خداوند یکتا و بلند مرتبه وجود ندارد. وقلبا اعتقاد دارم که محمد(ص) آخرین فزستاده خداست و علی (ع) واولادش نیز جانشینان بر حق اویند و کسی جز آنان حق خلافت بر مسلمین را نداشته و نخواهد داشت. اعتقاد دارم، به صراط اعتقاد دارم. به سئوال نکیر و منکر در قبر اعتقاد دارم. و... و تا جان در بدن دارم در راه اعتقاداتم ایستادگی می کنم. اعتقاد دارم و دیده ام و شنیده ام که خدا از ذرت المثقالی نخواهد گذشت« فمن یعمل مثقال ذرت خیرا یره ومن یعمل مثقال ذرت شرا یره ». می دانم که برای تک تک کارهایم باز خواست می شوم و نمی گذارد ذره ای از آن به هدر رود. و دوست دارم همیشه در مسیر او باشم. تا بتوانم در پیشگاه با عظمتش سر فرود آورم و بگویم انت المولی و انا العبد و هل یرحم العبد الا المولی.

خداوندا، بار پروردگارا، معبودا، بگذار بهتر بگویم، رفیقا، ای بهترین یار و مونس،ای بهترین رفیق و دوست، ای کسی که از رگ گردن به من نزدیکتری، مرا ببخش. به خاطر نادانی هایم مرا ببخش. الهی العفو،العفو،العفو.

شاید باور نکنی. از بس به تو دروغ گفته ام. ولی به عظمتت سوگند باور دارم که تو در هر لحظه و هر زمان مرا می بینی و به اعمالم ناظری. می گویی پس چرا گناه می کنم؟!

واقعا می خواهی بدانی که این بنده سر تا پا گناه با اینکه اقرار می کند تواو را درهر لحظه می بینی چرا باز نیز مشغول گناه می شود؟

معبودا، مگر تو خود نگفتی هر کس که از من ناامید شود گناهی بس نابخشودنی مرتکب شده است. ربا، من، من بنده حقیر که در سجده های آخرین نمازهایم می خوانم،می خوانم انا عبدک الضعیف، الذلیل، الحقیر، المسکین، المستکین به تو، به خود تو امیدوارم. به رحمتت، به جود وسخا وکرم و بخشندگیت ایمان دارم. ایمان دارم تو گناهان مرا خواهی بخشید . بگذار بهتر بگویم تو ، بله توی خدا به من رو سیاه که به گفته خودت از آبی پست بوجود آمده ام منت خواهی گذاشت تا اشرف مخلوقاتت در پیشگاه ملائکت شرمنده نشود.

و من هیچگاه از درگاه تو نا امید نمی شوم و به لطف و کرم تو امیدوارم یا اله العالمین و یا غیاث المستغیثین. و دستانم به در گاه تو دراز است چون چز تو کسی را ندارم« الهی و ربی من لی غیرک».


آخرین یادداشت های وبلاگ

تغییرات
دستانی کوچک به پهنای یک حماسه
کودک که بودم می خواستم ...
ما رو به اسم کی می شناسن ؟
[عناوین آرشیوشده]