امروز صبح که از خواب پاشدیم گنجشک ها داشتن بیرون خونه جیک جیک مى کردند، سارا جو گیر شد و دوید پنجره رو باز کرد و جیغ زد: «واى، آواز دل انگیز پرندگان!» بعد یه نفس عمیق کشید و غش کرد و افتاد بیرون وسط پیاده رو- شانس آورد که خونه ما طبقه سومه نه هشتم- منم که سهیل باشم یه دستمال گرفتم جلوى دماغم و سر مو از پنجره آوردم بیرون، دود ناجورى آسمون رو سیاه کرده بود و ده متر اون طرف تر رو نمى شد دید. گنجشک هاى بدبخت هم داشتن خفه مى شدند و جیغ مى زدند! دویدم یه جارو و خاک انداز برداشتم و سارا رو از توى پیاده رو جمع کردم آوردم خونه. مامان گفت به خاطر آلودگى هوا مدرسه ها رو تعطیل کردن! پسر فکر شو کن دود ماشین ها هم عین برف در خدمت آسایش بچه ها باشه! زنگ زدم به چنگیز و گفتم: «شنیدى مدرسه ها تعطیل شده؟ حالا چه حالى کنیم!» چنگیز گفت: «اى خنگ، اول باید زنده بمونیم بعد حال کنیم! با این دود و کثافت یا سرطان و آسم مى گیریم یا قبل از بیست سالگى سکته مى زنیم و مى ریم اون دنیا!» بیخود نیست که چنگیز سرور همه «چ.س.م.خ» هاست، آخه خیلى حالیشه!
خلاصه دیدیم اگر وضع هواى تهران همین جور بمونه بزودى گروه «چ.س.م.خ» تبدیل به «چ.س.خ» بعد هم «چ.س» و آخرش «س» مى شه (آخه من عمراً قبل از ۱۲۰ سال بمیرم!) براى همین زور زدیم و چند تا راه براى زنده موندن تو هواى تهران- و بقیه شهرهاى آلوده _ پیدا کردیم. به شما هم یاد مى دیم، آخه اگه بلایى سرتون بیاد کى روزنامه ما رو بخره؟
۱- تولید باران
یکى از راه هاى تمیز شدن هوا اینه که بارون بباره واسه این کار باید ابرها رو ببارونیم! بستگى داره چه جورى به این قضیه نگاه کنین. بعضى ها مى گن بارون، اشک آسمونه حالاکافیه ابرتون رو بذارید جلوى تلویزیون تا برنامه «شبکه سه و نیم» اثر داریوش کاردان رو تماشاکنه و حسابى زار بزنه. یا مى تونین عصر جمعه ابرتون رو مجبور کنین فیلم سینمایى شبکه چهار رو تماشا کنه چون به احتمال نود درصد فیلم «حلقه» یا یه چیز ژاپنى خفن و ترسناک دیگه مى ذاره که اگه ابرتون ببینه شب توجاش حسابى بارون مى آد و هواعین آینه تمیز مى شه. مى گن اون قدیم، سرخ پوست ها وقتى سرب و منوکسید کربن هوا از حد مجاز بالاتر مى رفته طبل مى زدند و مى رقصیدن تا بارون بباره. حالا نمى دونم این روش چقدر جواب مى ده، به هر حال سرخ پوست ها اون زمان یه شانس داشتن، اونم این که هنوز آمریکا کشف نشده بود و راحت حالشون رو مى کردن، متأسفانه همین که کشف شد و سفید پوست ها ریختن توى آمریکا یه جاهایى به اسم «تیمارستان» ساختن و جلوى اینجور فعالیت هاى سازنده رو گرفتن!
2- ایجاد فضاى سبز
دانشمند ها مى گن گل و گیاه آلودگى هوا رو مک مى زنن و به جاش اکسیژن پس مى دن البته منصور گفته که دانشمندها اینجورى گفتن. منصور بچه با حالیه، خیلى هم خالى بنده!
پس یه راه واسه زنده موندن اینه که فضاى سبز مون رو افزایش بدیم. براى این که فضاى سبزمون زیاد شه چند تا کار مى شه کرد: یکى این که بدیم روى شکم یا پشتمون چمن بکارن. این کار، خیلى فایده داره؛ اولاً همیشه اکسیژن کافى واسه نفس کشیدن داریم، ثانیاً یه کار زیربنایى براى پیشرفت فوتبال شپش هامون کردیم و کلى زمین فوتبال براشون ساختیم. یه راه دیگه اینکه عوض کیف و کتاب، یکى یه گلدون گل بگیریم دستمون و بریم توى خیابون و تا اکسیژن کم آوردیم بگیریم زیر دماغمون البته اگه مى خواین برین طرف جاهاى پر رفت و آمد مثل راه آهن و میدون هفت تیر و انقلاب، بهتره درخت چنار بغل کنید و بگیرین زیر دماغتون حالا اگه زورتون نمى رسه مشکل ما نیست، اصولاً کسایى زنده مى مونن که بتونن با شرایط تازه هماهنگ شن، واسه همین «چ.س.م.خ» پیش بینى مى کنه که ساکنین آینده تهران، قهرمانان مسابقه «مردان آهنین» باشن! یه راه دیگه هم استفاده از اتوبوس و بقیه وسایل نقلیه عمومیه که حالا ربطش رو با فضاى سبز مى فهمین:
خیلى ساده است. شما مى رین توى صف اتوبوس و آنقدر وایمیسین تا علف زیر پاهاتون سبز بشه و فضاى سبز افزایش پیدا کنه. اگه همه مردم شهر، توى ایستگاههاى اتوبوس وایمیستادن کل تهرون علفزار مى شد و مى شد کلى اکسیژن اضافى صادر کرد به کشورهاى دیگه!
یه دستتون رو مشت کنین بعد انگشت اشاره رو باز کنین حالا برین پشت یه ماشین که دود مى کنه وایسین و فرض کنین لوله اگزوزش سوراخ دماغ خودتونه، انگشت اشاره رو تریپ پطرس فرو کنید توش تا دیگه دودش درنیاد. اگه گلدون و درخت چنار بغلتونه و دستتون بنده مى تونین یه جاى دیگه- مثل شست پاتون- رو بکنین تو لوله اگزوز. حالا ماشین هر جا رفت دنبالش بدوین.
یه وقت ممکنه ماشین بندازه توى بزرگراه و با سرعت ۱۵۰ کیلومتر گاز بده، در این حالت کافیه که شما هم با سرعت ۱۵۰ کیلومتر در ساعت بدوین تا مشکل حل بشه... ها؟ خب زنده موندن توهواى آلوده زحمت داره، کشک که نیست!
تمام مشکل ما این اکسیژن لعنتیه که سرب و منواکسید کربن و بقیه گازهاى سمى نمى ذارن به ریه ها مون برسه. هرچى اکسیژن هوا بیشتر بشه امید ما هم براى زنده موندن بیشتر مى شه. اما چه جورى اکسیژن جمع کنیم؟ اگه یه کم مثل ما «علوم» حالیتون باشه مى دونین که آب یا همون H2O از اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده، یه کاسه بردارین و پر از آب کنین بعد آنقدر با گوشتکوب بکوبینش تا هیدروژن هاى زگیل، اکسیژن ها رو ول کنن اون وقت یه نفس عمیق بالاى کاسه آب بکشین تا ریه هاتون پر از اکسیژن خالص بشه. مواظب باشین یه جورى بزنین که فقط بخوره توسر هیدروژن ها (یه کم تمرین و مهارت مى خواد) اگه اکسیژن بخوره توى سرش عقده اى بار مى آد و خلاصه براى آینده اش خیلى بده.
در این روش شما هواى تازه رو از یه منطقه خوش آب و هوا انتقال مى دین به شهر تون. سیستمش مثل زمانیه که یه جا آتیش مى گیره و مردم کنار هم صف مى کشند و سطل آب رو از سر چاه دست به دست مى دن تا برسه به آتیش. شما هم باید به یه صف از وسط شهر تا یه جاى خوش آب و هوا مثل اوشون فشم یا کلاردشت تشکیل بدین بعد نفر اول صف، هوا رو مک بزنه و ردش کنه به بغل دستى تا برسه به شهر... ها؟ نگران نباشین، مى تونین یکى یه نى بردارین و هواى تمیز رو از نى نفر قبلى مک بزنین و با نى خود تون فوت کنین توى دهن نفر بعدى. بعضى ها معتقدند روش خیلى ضایعیه و این وسط کلى ویروس سرماخوردگى وایدز و وبا منتقل مى شه. بالاخره هر روشى معایبى هم داره، خودتون سبک سنگین کنین و ببینین ترجیح مى دین از وبا بمیرین یا دود اگزوز!
اگه هیچ راهى واسه تمیز کردن هوا یا تولید اکسیژن، جواب نداد چاره اى نیست، باید خودتون رو عادت بدین. دانشمند ها گفتن در دوران ماقبل تاریخ یه گلّه خر افتادن توى رودخونه و آنقدر دست و پا زدن که بعد از یک میلیون سال لاى انگشت ها شون پره دراومد و پوزه هاشون منقار شد و تکامل پیدا کردن و تبدیل شدن به اردک _ اینم منصور گفته که دانشمندها گفتن- خلاصه هماهنگى با محیط زیست رمز زنده موندنه، سپس برید بشینین کنار اگزوز یه ماشین روشن، آنقدر نفس بکشین و نفس بکشین که یا زودتر جونتون در بره و خلاص شین یا بعد از یه میلیون سال تکامل پیدا کنین و فرم بدنتون با آلودگى هوا هماهنگ بشه!
یکى از راه هاى تمیز کردن هوا از دود، استفاده از «دود خورک» یا همون جانور دود خواره. نگهدارى از دود خورک خیلى راحته چون غذاش دوده- که خیلى فراوونه _ و به جاى خرابکارى، از اون طرفش اکسیژن تازه پس مى ده. دود خورک ها به جاى پوزه یه خرطوم شکل جاروبرقى دارن که با اون، هوا رو مک مى زنن. در ضمن خیلى راحت اهلى مى شن و مى تونین قلاده بذارین گردنشون چون با این که بدشون نمى آد اما نمى تونن گاز بگیرن آخه دندون ندارن. تنها مشکل، پیدا کردن و گرفتن دود خورک هاست. چونکه اون ها زیر باتلاق قایم مى شن و هر ۶۵ سال یه بار به مدت ۳ ثانیه نوک گوش راستشون رو که خیلى هم چرب و لیزه از توى باتلاق بیرون مى آرن. اگه نتونستین همون موقع گوشش رو بگیرین و بیرون بکشین بهتره برین سراغ یه روش دیگه چون باید ۶۵ سال دیگه علاف شین!
ماسک ضد آلودگى یه ماسکیه که جلوش سوراخ سوراخه اما این سوراخ ها با سوراخ هاى آبکش خیلى فرق مى کنن و با شعورترن و حالیشونه و فرق هواى تازه و کثیف رو مى فهمن واسه همین فقط به اکسیژن خالص اجازه مى دن رد بشه.
منبع: آرشیو خیلی قدیمی روزنامه ایران
آخرین یادداشت های وبلاگ
تغییرات
دستانی کوچک به پهنای یک حماسه
کودک که بودم می خواستم ...
ما رو به اسم کی می شناسن ؟
[عناوین آرشیوشده]